یاد : یادهائی از دوره های ...

یاد : یادهائی از دوره های ...

یادداشتهای روزانه ی وبنویس : ببین ! ، بیندیش ! ، بگو ! ، بنویس ! . ,و نیز خاطرات نویسنده
یاد : یادهائی از دوره های ...

یاد : یادهائی از دوره های ...

یادداشتهای روزانه ی وبنویس : ببین ! ، بیندیش ! ، بگو ! ، بنویس ! . ,و نیز خاطرات نویسنده

دختر شعر و ادب نامش وحیده بود و هست


به مناسبت سالروز تولد بانوی شعر ایران


خانم وحیده افضلی


دختر شعر و ادب نامش وحیده بود و هست 

افضلی ، از افضلی های عدیده ، بود و هست 

27 دی ، زسال شصت ، وی خوش آمده است 

میوه ی قلب زمستان ، یک پدیده بود و هست 

دختر ایرانیان ، دخت تمام عارفان ... 

این گهر « قدر وجودش را ندیده » بود و هست 

زیره کرمان که نه ، گلپونه نه ، یک بلبل است 

این « غزلخوان بزرگ گل ندیده » بود و هست 

گل ندیده عشق زهرا (ع) را چشیده از ازل 

عاشق آل عبای مرثیه ، درهر قصیده ، بود و هست 

گرستایش می کند با عشق معصوم و امام (ع) 

نامش اندر صدر عشاق جریده بود و هست 

آنکه با او هست خوشبختی است اندر دوجهان 

چون که همراهش به حق یاس فریده بود و هست 

خانمم می گوید او یک شاعر قدٌیسه است ... 

شعرهایش جمله از بطن عقیده بود و هست 

بار الها کن مکرر 27 دی به صد ... 

چون که طبعش لایق عمر مدیده بود و هست 

شاعر این شعر ؟ گمنام  و غلام «  شعر نغز ، » ... 

غیر شعرش نیست مقصد ، « زر خریده » بود و هست .  


دارید اذهان عمومی را برای باخت ( شاید هم مصلحتی ؟ ) فوتبال آماده می کنید ؟ شماهم شریکید ؟ .

امروز صبح یکی از سایت های خبری بنظر من غصب شده از ملٌت ، دچار کم سوادی شدید ! ، در پی منافع گروهی تقریبا" به هر قیمت و بنا به هر معامله ای ! ، را دیدم که طی چند خبر عملا" برای تیم ایران در مقابل تیم ژاپن و استرالیا و حتی امارات چندان شانسی قائل نبود و انرژی منفی تزریق می کرد . وطنپرستانی هم طی چند کامنت مثلا" متهم میکردند که چون فدراسیون پول پرداخت برد بازیکنان را ندارد می خواهد که تیم ملٌی ایران ببازد . کامنت هائی هم که ظاهرا" از روزنامه نگاران خود این سایت است در واقع به تضعیف روحیه بازیکنان و آماده سازی اذهان عمومی برای عدم موفقیت ! کمک می کردند . برایشان نوشتم

دارید اذهان عمومی را برای باخت ( شاید هم مصلحتی ؟ ) تیم ملی فوتبال ایران آماده می کنید ؟ شماهم شریکید ؟ .

در برابر زرادخانه عظیم اتمی آمریکا میگوئیم « آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند » آنوقت باید از تیم فوتبال امارات هراس به دل خود و هموطنانمان بیاندازیم ؟! .

در هر حال ، آمد به سرم از آنچه میترسیدم ؟ . برخی به خاطر منافع شخصی و گروهی خودشان ، حالا به هر اسمی ، مملکت بسیار بسیار غنی ما را به فقر گسترده در فوتبال و در آستانه نابودی کشانده اند . حتی به زبان بی زبانی می گویند شما بروید برای ما بمیرید تا هم جای ما بازتر شود هم ارثتان را ببریم و هم پایه های سر و سروری خود را تحکیم کنیم . از اینها خوشم نمی آید ! از آن افسر شاهنشاهی - تاجی که فکر میکنم دچار آلزایمرهم شده باشد خوشم نمی آید . از آن نفوس بد زن خوشم نمی آید . از آن فرد ی که با خنده های ا... انه اش ما مردم را به بازی گرفته است خوشم نمی آید ...

فوتبال ما می تواند مشت نمونه خروار همه چیز باشد .

خدا آخر و عاقبت همه ما را به خیر کند انشاء الله .


این روزهابه شدٌت نگران تیم فوتبال پرسپولیس هستم ؛

این روزهابه شدٌت نگران تیم فوتبال پرسپولیس هستم ؛ به نظرم دارد همان بلای انحلال سرش می آید که در سال 1346 بر سر تیم ما ، تیم فوتبال شاهین که مادر این تیم محسوب می شود ، آوردند . البته با این تفاوت که تیم شاهین که من عضو ( ابدا" رسمی و هرگزفیکس ! ) تیم فوتبال دانشجوبانش بودم ، به صورتی بارز سیاسی ، ضد استبداد ، ضد استکبار آمریکا ، و دانش گرا بود ؛ چنانکه اوٌل به تحصیلات علمی جوانان توجه داشت ، پس از آن به اخلاق ، تندرستی و آنگاه فوتبال . شاید به همین دلیل هم بود که بیشتر بین دانشجوبان و به طورکلی محافل علمی و فرهنگی و روشنفکری رخنه کرده بود ... و رقیبی از بطن دربار شاه بنام تیم تاج با مدیریت افسری بنام پرویز خسوانی داشت که از فدائیان شاه و از مشاوران اعظم ساواک در مچگیری مخالفان بود ...

قبل از همه اینها من ورزشدوست بودم و بیشتر به دنبال والیبال و پرش ارتفاع .

از سال 1337 با « کیهان ورزشی » آشنا شدم که بگمانم دو - سه سالی بودهفته ای یکبار به صورت ضمیمه روزنامه کیهان منتشر می شد . مرحوم برادرم کیهان را میخرید و از همان ابتدا یک یا دوبرگ ضمبمه ورزشی آن را به من می داد که به گمانم سال 1343 دوره ی خوبی از آن جمع کرده بودم ( امٌا مرحوم خواهرم که خیاطخانه داشت بدون اجازه من آنها را برداشته بود الگوی خیاطی کرده بود ! ) .

خوب ! من از سال 1337 ورزشدوست بودم ، بیشتر والیبال و پرش ارتفاع میکردم ، امٌا مشتاق فوتبال بودم و آن را پیگیری میکردم ؛ به خصوص توسط رادیو و مجله کبهان ورزشی...

چطور ممکن است به سادگی از عشق و علاقه ی 55 ساله ام دست بکشم و تا به این حد نگران نباشم ؟ ! .

پیروزی غیرت و استقلال ایرانی در برابر پول و وابستگی ضدٌاسلامی


پیروزی غیرت و استقلال ایرانی

در برابر

پول و وابستگی ضدٌاسلامی

راحضور سرفرازان تیم ملٌی فوتبال ایران 

و تمام هموطنان عزیز و ارجمند

 تبریک و تهنیت عرض می کنم


نازنینان ، ای سران  ، ای سروران ، سردار ایران !

در سپاس از بُردتان : خوشبخت باشید ای دلیران !

چون به تبریکی نشینم با زبان الکن خود ؟!!!

جان فدای همتت « ای تیم غیرت » نزد پیران

من یکی پیرم که در عشقِ وطن شرمنده گشتم

لیک همٌت دیدم از خیل جوانان ، « همچو شیران »

پس ببوسم رویتان تبریک گو با صد تشکر

ای جوانان وطن ! سالارهای فخر ایران ....



در حلٌ مسئله ی بافت تاریخی یزد ...

یزدان نیوز . 23 / 10 / 1393 .
 استاندار یزد گفت: بافت تاریخی یزد تنها با حرف زدن و برگزاری جلسه و بازدید سامان نمی‏‏یابد بلکه باید با یک برنامه هدفمند، منسجم، علمی و کارشناسی شده در این رابطه اقدام کرد
ما ! .
در حلٌ مسئله ی بافت تاریخی یزد هم عمق مسئله در عدم شایسته سالاری ؛ و این معضل فزاینده است که کار را به دست کاردان نمی سپارند ؛ و عملا" سلیقه و سیاستِ گاه بسیار بعید از کیاست ! و بنابر این طبیعتا" مجادلات و منازعات حاصله ، جای محوریت دانائی ، و توانائی حاصل از آن ، را می گیرد . و الٌا حلٌ این مسئله ، با امکاناتی حتی نسبتا" محدود و منطقی ، بسیار آسان می نماید ؛ و شاید حدٌاکثر بیش از یک یا دوسال هم به طول نیانجامد .
در این مسئله هم ، گویا مثل سایر مسائل شهر یزد ، و شاید بیش از همه ی آنها ، باید بپذیریم که « هرکسی را بهر کاری ساختند » ؛ و توانائی انجام کار به مدرک تحصیلی و قدرت اداری نیست . این پیشفرض که ما سکٌان قدرت را در دست داریم  ، پس « ما می توانیم » ! ، و در همه چیز و نسبت به همه جا و فراتر از همه کس ... توانائی تخصصی داریم برای ما دوستداران بی ریای شهر یزد متاسفانه و به رغم میل باطنی یک « بگذار تا بیفتد » اجتناب نا پذیر شده است .
« قدرت » و « رانت حاصل از سهم خواهی » که از یک در وارد شوند ؛ « دانائی » و « توانائی » شایسته در خدمت به همه ی مردم شریف یزد ، از در دیگر خارج می شوند .... و همین می شود که ...همین ! .
کافی است که کمیسیونی اداری از دوسه نفر از مسؤولان بلندپایه شهر تشکیل شود و با دعوت از چند نفر یا چندگروه مدعیِ حلٌ مسئله به صورتی رسمی گزارش خلاصه ، پیشنهاد ات و برنامه عملیاتی طلب کنند ؛ و آنگاه همانطور که بارها اشاره شده است ، قبل از این که زمان ازدست برود طی کمیته ای علمی - برنامه ای به تصمیمگیری نهائی بپردازند و به این جدال « برده دل و جان من دلبر جانان من که ممکن است تا صبح قیام قیامت ادامه داشته باشد و به جای « ساختن » و توسعه در جهت تخریب حرکت کند خاتمه دهند .