یاد : یادهائی از دوره های ...

یاد : یادهائی از دوره های ...

یادداشتهای روزانه ی وبنویس : ببین ! ، بیندیش ! ، بگو ! ، بنویس ! . ,و نیز خاطرات نویسنده
یاد : یادهائی از دوره های ...

یاد : یادهائی از دوره های ...

یادداشتهای روزانه ی وبنویس : ببین ! ، بیندیش ! ، بگو ! ، بنویس ! . ,و نیز خاطرات نویسنده

مشاور سابق وزیر امور خارجه انگلیس به ما خط داده است !


« هرچه که هست زیر سر انگلیس است »


پس از جریان مشروطیت ، تا سالهای سال و حتی به « سلطنت » رسیدن رضا « خان » ، ملٌت ایران بیدار شده هر مصیبتی که می شد می گفتند : « زیر سر انگلیس است »

پس از جنگ جهانی دوٌم و اشغال ناجوانمردانه و بیدادگرانه ایران ، ملٌت شریف ما مجددا" بیدارشده در برابر آنهمه ظلمی که به ایران رواداشته می شد می گفتند : « هرچه که هست زیر سر انگلیس است » .

و حال در جریان انرژی هسته ای ، تحریم ها ، حقوق بشر ، و...و...و... ایران را در مقابل این یا آن ابرقدرت و نهایتا" تقریبا" همه مردم جهان قرار دادن ....

اگر کاترین اشتون انگلیسی هنوز هم نقش داشت مذاکرات تا به این حدٌ پیشرفت می کرد و برخی از بدهی ها به ملٌت شریف ایران پرداخت می شد ؟ .

تفرقه اندازی کلید موفقیت کشوری از نظر منابع طبیعی و به خصوص معادن ، بسیار فقیر است که اینچنین دارد بهتر از ما در ناز و نعمت زندگی می کند . از کجا می آورد ؟! .


حمله قانونگریزان خودسر به فرزند شهید مطهری

حمله قانونگریزان خودسر به فرزند شهید مطهری


فرزند یک شهید محترم است مگر آنکه جرم و جنایتی از وی سرزده باشد ...

علی مطهری ، علاوه بر اینکه فرزند شهبد مطهری بزرگ است ، نماینده ی ده ها هزارنفر از مردم ایران هم هست .

نماینده مردم ، محترم است  و نه تنها حق دارد حرفش را یزند ، بلکه باید حرفش رایزند ...

امٌا گروهی از اراذل و اوباش چنین حقٌی به وی نمی دهند ! ، نمیگذارند به وظیفه خود عمل کند !!!

جرمش چیست ؟ و اگر مجرم است چرا به مراجع مربوطه معرفی نمی شود و دچار قضاوت های پیاپی و تنبیهات شدید قانونگریزان خودسر تا سر حدٌ مرگ قرار می گیرد ؟!


علی مطهری حقٌ دارد حرفش را بزند !


اگر ناحق و بر علیه ملٌت گفت مملکت قانون و دادگستری دارد ؛ و

اگر برعلیه منافع یک گروه و دسته سیاسی گفت ؛ آن گروه طبیعتا" حق دارد یاسخ وی را یدهد 

مگر اینکه از عقل و یواد و منطق لازم برای پاسخگوئی بی بهره باشد...

... از اراذل و اوباش زورگو ، زور گیر و سختگیر باشد...

که البته و صد البته چنین گروههائی طبیعتا" معاند و ضدٌ نظام اسلامی شمرده می شوند .



اگر در فوتبال پرسپولیس ، افتخارات علی دائی و محبوبیت بهزادی را نداریم لااقل اخلاق دهداری را داشته باشیم .

اگر در فوتبال پرسپولیس ، افتخارات علی دائی و

 

محبوبیت بهزادی را نداریم لااقل اخلاق دهداری


 را داشته باشیم .


55 سال است که طرفدار دو آتشه سرخیوشان هستم و در غم و شادیشان شریک . امٌا نه دیگر در این اواخر و نه دیگر در برابر تیم ته جدولی ده نفره مسجد سلیمان که با آن مساوی کرده اند و هادی نوروزی به نحوی گریه کرده است و گابریل به نحوی دیگر و سنگ و پاره آجر به سوی پرسپولیسی ها می آمده است ، بنگر شاید جان سالم به در برده است و... چرا ؟!.  اینجا دیگر بحث فوتبال نیست و بحث اخلاق است ؛ بسیار فراتر و مهم تر از فوتبال . مسجد سلیمانی ها شاید نخستین بارشان نباشد !!! و شاید واقعا" مسائل اساسی اخلاقی - ادبی - فرهنگی داشته باشند . امٌا چرا در مقابل پرسپولبس تا به این حدٌ شدید ؟! . این را باید در حاشیه های بسیار بیش از حدٌ و غالبا" غیرلازم سرمربی پرسپولیس و شاید تا حدودی سایر مدیران پرسپولیس جستجو کرد که عملا" انگیزه چنین خشونت هائی را قبل از بازی فراهم آورده آن را برای خود تدارک دیده بودند . کار به سواد و کمال درخشان و خردبین و سیاسی و...و.. برخی دیگر از مدیران پرسپولیس ندارم . از زمانی که پروین و پس از وی سیاسی در راس پرسپولیس قرار گرفتند آن مرام سردار و دائی و... هم با منش 60 - 70 ساله سرخپوشان روز به روز کمرنگ و کمرنگ تر شد . بازیکنان پرسپولیس اگر هم تقصیری داشته باشند ، که هیچگاه تقصیر یکجانبه نیست ! ، کمترین تقصیر را دارند ؛ و بیشترین گناه ، در واقع ، متوجه کادر مدیریتی پرسپولیس و به خصوص سرمربی آن با آن مصاحبه های کاملا" غیر لازم امٌا تحریک آمیزش هست ...


این عربهای جنوب خلیج فارس چرا از ما یاد نمی گیرند ؟!!!!!!

امروز رئبس جمهور اسلامی ایران در قم گفته است :

چندصدایی را از مسائل علمی و تحقیقاتی قم آموخته‌ایم

بحث بسیار مهمی است که اکثر جوانان ما از آن غافلند ...

یا جمهوری را قبول داریم یا نداریم ! مثلا" کشورهای جنوب خلیج فارس که با امیرانشان عملا" جمهوری ، و در واقع مردم سالاری ( دموکراسی ) را رد می کنند نمیدانند که حتی ابوبکر و عمر و عثمان هم با نوعی دموکراسی به خلافت رسیده اند ...

حال اگر دموکراسی را قبول داریم باید چهره واقعی آن را در تشیع ببینیم که هرکسی حق دارد از آنکه خود بهتر می داند تقلید و پیروی و اطاعت کند و در یک کشور می تواند صد و هزار مرجع تقلید وجود داشته باشد و هرکسی از هرکدام که خواست تقلید کند : هم به نوعی جمهوری ، هم آزادی افراد و هم استقلال رای و زندگی تک تک افراد کشور . 

این عربهای جنوب خلیج فارس چرا از ما یاد نمی گیرند ؟!!!!!!


پرسپولیس با سه گل برد ، امٌا با سه گل هم بهار نمی شود !

پرسپولیس عزیزمان ، و به عنوان نماینده ایران عزیز ترمان ، بر لخویای قطر غلبه کرد و همه ما را خوشحال کرد ؛ و انشاء الله که این یک « گربه کشیِ دمِ حجله » و نشانه تحول در این تیم ِ روی خط شکست افتاده و عادت به آن ! ، و پیروزی های پیاپی بعدی باشد ؛ و با این وجود مسائل اساسی پرسپولیسِ برنده 3 - 0 در مقابل تیم نسبتا" قوی لخویا همچنان و به عنوان نمونه ای از مسائل اساسی فوتبال ما همچنان باقی است ... که نباید با این یک پیروزی به خود مغرور شویم و از بازسازی اساسی تیم غفلت کنیم :

کمبود قدرت بدنی بازیکنان در درگیریهای تن به تن - ناتوانی چند نفری در 90 دقیقه دویدن - پاس های کم جان و کم دقت در نیمه اوٌل ؛ و توپ لودادن های پیاپی - ایستادن برخی تا توپ روی پایشان بیاید ! در همان نیمه - تعادل از دست دادن های عمدی یا سهوی - خطاهائی بیمورد روی حریف - توپ بیرون زدن های مکانی که گویا از خصائص اوست و امٌا برخی از مدافعان چون نورمحمدی - جمع شدن در دفاع روی یک حریف که نشانه عدم اعتماد بازیکنان به یکدیگر است و در نتیجه رها کردن سایر یاران حمله ی حریف - برخی اعتراض های بیجا به داور که طبیعتا" روی وی اثر میگذارد و به نفع ما نمی شود - تشویق بازیکنانی خاص که ممکن است روی سایر بازیکنان و سرمربی تیم تاثیر منفی بگذارد - ظاهرا" حبٌ و بغض برخی که ، تادو که جای خود دارد ! ، گابریلی درجه چهارم و پنجم را از آنطرف دنیا می آورند و اینگونه میدان می دهند و بازیکنان خودی و آینده دارمان را نیمکت نشین میفرمایند ! ، و البته خوش به حال علیپور . خدا کند صادقیان - خانزاده - عباس زاده - رضا نوروزی - و.... کاملا" از بین نروند آنهم در این زمان بنا به تحول جدید در مدیریت و امیدهائی به نوعی جوٌ اعتماد به نفسی بیشتر بر بازیکنان حاکم شده با علاقه و تعصب بیشتری بازی می کنند .... فعلا" به « مدیریتی امیدوار کننده » و « تحرٌک بیشتر بازیکنان » رسیده ایم  ؛ امٌا سایر مسائل ؟ .... با وجود این یرد شیرین به نظر می رسد حکایت همچنان باقی است ! .