امروز سالروز تولٌدم هست
شصت و نه رفت و شدم در هفتاد
عمر من ؟ - پلٌه به پلٌه افتاد ...
هر دقیقه سپری شد به خیال
بس خیالات ترقٌی به محال
وهم ، اندیشه ، و فکرِ واقع
مختلط ! ، نیست به حالم نافع
پس خدایا به از این روزم دار
کار با شیوه ی به ، نو پندار
عمر، طولانی و فرصت ، کافی
و تلاشی ز همه سر وافی
خاطرم نیست چنین امکانی
تو خودت بهتر از این میدانی
گر که عمرم دو- سه هفتاد بپاد !
شایدم داده بماند در یاد !
در سالهای اخیر برای هر سالروز تولدم شعری سروده ام که داشتم به دنبال آنها می گشتم . دوتا از شعر های منتشر نشده ام را هم یافتم ؛ یکی شعری که برای یک شاعره مصیبت سرا سروده بودم ؛ امٌا برایش نفرستاده بودم :
عاشقان عاشق ترینت کرده اند
مرغ فردوس برینت کرده اند
خوشنوائی ! خوشنوائی ! خوشنوا !
با نوای خوش عزاداری چرا ؟ !
خوشنوا ! با مردمان بودن به است
شعر شاد و خوش سرودن ارجح است
تا به کی بلبل فقط زاری کند ؟!!
وین « نوا » بس مردم آزاری کند !
گر به این اسلام و قرآن قانعی ...
هیچ لذٌت را نبوده مانعی
کاوست رحمن و رحیم این جهان
داردی فردوس ها با درگهان
هیچ درگاهی ز او مغموم نیست
هیچ شادی نزد او مذموم نیست
این خرافاتی که مردم کرده اند
در ره ناپاک کژدم کرده اند
و دیگری ؟
- شعری قدیمی
عمر مردم را تبه کردی چرا ؟
سالها را این گنه کردی چرا ؟!
هر خوشی را ناخوشی کردی چرا ؟
روشنی را خامشی کردی چرا ؟
عقده ای گشتی عجیب و بیقرار
کینه هایت را برای خود گذار !
سهم مردم رحمت اللهی است
موهبت های « خدا واللهی » است
قبل تو نمرود ها بس بوده اند
در توٌهم بهر خود کس بوده اند !
چون حکومت ضدٌ مردم کرده اند
راه خود را راه کژدم کرده اند .
رپرتاژ « ورزش 3 » از بازی پرسپولیس صبا را می خواندم که دیدم بنا به آن رپرتاژ نسبتا" دقیق ، پرسپولیس در دقایق 2 - 15 - 26 - 27 - 31 - 33 - 45 - 73 - 84 - 85 - 87 - 89 - حدٌ اکثر دوازده بار دروازه صبا را تهدید کرده است که فوقش میتوان سه - چهار تای آن ها را موقعیت گل قلمداد کرد . حالا فارس نیوز را بخوانیم :
شکوری از صبا : موقعیت گل پیش نیامد
تارتار سرمربی صبا : پرسپولیس یکی - دو موقعیت نصفه - نیمه داشت
درخشان سرمربی پرسپولیس : 20 موقعیت گل داشتیم !!!!
مکانی از پرسپولیس : بیش از ده موقعیت گل داشتیم !
تفاوت تعداد را می بینید ! به این میگویند سطح فوتبال شناسی ، منطق و صداقت در ایران . « بیله دیگ ، بیله چغندر » . شاید لازم باشد برای فوتبالیست ها و به خصوص برخی از مربیان به اصطلاح بسیار لافزنمان هم یک کلاس مبتدی فوتبال بگذاریم و هم ریاضیات سال اوٌل دبستان ؟!
موضوعی را روابط عمومی های باشگاههای ورزشی فوتبال ما باید بیش و بیشتر توجه کنند : تیمی که تماشاگر نداشته باشد برای که و چه بازی می کند ؟ انگیزه بازیکنانش هم ، هرچند حرفه ای ، به یک چهارم و یک پنجم می رسد . آنکه در جذب تماشاگر تاثیری اساسی دارد مطبوعات هستند ( در بازی نفت و الجیش معجزه آنان را دیدیم ) که یار و یاور بزرگ و رایکان فوتبال به شمار می روند ؛ و وجود خبرنگارانشان در هرجا غنیمتی عظیم محسوب می شود ؛ امٌا طبیعتا" واسطه ای یک طرفه نیستند و اگر تیم فوتبالی را نزد مردم تبلیغ می کنند از طرف دیگر زبان مردم و زبان توقعات مردم و تماشاگران ( که دنیا به این نتیجه رسیده است که : « همیشه حق با تماشاچی است » ) هم هستند و برخورد صحیح با این موضوع نه تنها تدبیر بلکه گاه سعه صدر روابط عمومی ها را نیز می طلبد ؛ تا همه با هم در فوتبال پیش برویم که اگر جز این باشد چون اتوموبیل و حتی دوچرخه ای که یک چرخ نداشته باشد .... و امٌا اینکه یک باشگاهی خودش هم روزنامه و سایت و... داشته باشد خوب است امٌا به قدر کافی تاثیر گذار نیست و ممکن است خرجش به دخلش نخورد ! .
امروزداشتم سایت های خبری را میخواندم تا ببینم تا به چه حدٌ در کسب عزٌت اسلامی بازهم ترقی کرده ایم . سایت هایمان پر شده است از اخبار ورزشی ؛ تاتار که مربی تیم فوتبال صبا باشد گفته است که بازیکنان ما نباید به لیگ های عربی بروند.
- فوتبالیستهائی که در ایران حرف هیچکس را قبول ندارند ، مثل جباری و فولادی ، میروند برٌه عربها می شوند ؟!
- آنهمه کارگر ایرانی آنجا برای رفاه عربها عرق جبین می ریزند ؟ مگر خودمان آنهمه نفت و گاز برای سرمایه گذاری نداریم ؟
- دبی پر از زحمتکشان مهاجر و بیگاری ده ایرانی است ؟!
- نعوز بالله ، بهترین دختران زیبایمان میروند آنجا صیغه می شوند ؟!
....
و ما اینجا روز به روز بیش از پیش از حقوق ( قدرت خرید ) کارگران و کارمندان و کارشناسانمان و از همه مهمتر تحصیلکردگان و نخبگان کشورمان میکاهیم !!! .
حالا ما را میگویند تحصیلکرده ی غرب و غیر قابل اعتماد و مقاومت کنید تا بمیرید .... امٌا دائرة المعارف تشیع هم که تعطیل شد !
تا کجا به ترکستان ؟!!!
بحران تخصص و تعریف آن در ایران !
از اخبار روز :
عابدینی: تصمیمات پرسپولیس را کسانی میگیرند که فوتبالی نیستند
آقای عابدینی عزیز ! فوتبالی بودن یعنی چه ؟ یعنی پیشکسوت بودن ؟ و به دنبال آن تا آخر عمر خودش و حتی بعضی از فرزندانش از تیم خود و ملک و مملکت طلبکار ( در واقع بیجهت ) بودن ؟!!! درجهان : مورینیو و امثال او را فوتبالی می دانید ؟ غالب مدیران و تصمیمگیران فوتبال اروپا هم که « مدیریت موفق » دارند و نه سابقه بازی در تیم های بالا . رویانیان را هم فوتبالی قبول ندارید ؟! حالا ، اسم نمیبرم ، آن چندنفر فوتبالنویس مشهور و خبره ورزشی که ملٌی پوش نبوده اند را هم قبول ندارید ؟! استادان مربوطه ورزش در دانشگاهها را چطور ؟ فکر نمیفرمائید که عقاید این روزهای شما ، به نوعی انحصار طلبانه ، در جریان خود بینی و خود خواهی افتاده است ؟! فکر نمی کنید این روزها یواش یواش ما خوانندگان مطالب ورزشی نسبت به کلماتی چون پیشکسوت و فوتبالی !! حسٌاسیت یافته ایم و بدنمان کهیر میزند ؟!